خاطرات دفاع مقدس

ناگفته های عملیات های والفجر8 و کربلای 4

خاطرات دفاع مقدس

ناگفته های عملیات های والفجر8 و کربلای 4

قابل توجه خوانندگان و بازدید کنندگان محترم،تمامی خاطرات عنوان شده واقعی است.وازسرگذشت حضور این جانب در 8سال دوران دفاع مقدس می باشد.التماس دعا
جانبــــــاز اسدا.. ایل بیـــگی

پندار ما این است که ما مانده ایم وشهدا رفته اند ، اما حقیقت این است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند...... (شهید آوینی)

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

                                             ( فاخلع نعلیک،انک بالواد المقدس طوی)

  مجبور بودم،آخه چنتا باراولی داشتیم که اومده بودن جبهه.اونم خط مقدم.یه جورایی می خواستم ترسشون از خط     

  مقدم  بریزه،یهو دیدم یه نفر از اون دور دستش بالا پایین میبره.و داره بسرعت بهم نزدیک میشه،وقتی فهمیدم حاجیه   

 پریدم پایین خاکریز،ورفتم تو سنگر یه بادگیر سبز پوشیدم وبا حالت خواب آلوده اومدم بیرون مثلا تازه بیدار شدم.تا بهم

 رسید گفت خودتی،رفتی تغییر دکور دادی تانشناسمت،اقلا کلاه سرمه ای رو از سرت برمیداشتی،ارواح ع......  

 خودتی.پسرخوب چندبار بگم تک تیراندازاشون یه خال هندی رو پیشونیت میذارن.گفتم حاجی بخدا منظور نداشتم،یه چنتا

 تازه کار بهم اضافه شدن خواستم یه کم ترسشون بریزه،حاجی گفت خب الان ترسشون ریخته؟گفتم آره

حاجیجون.گفتش  ببینیم وتعریف کنیم یه سه چا ر تا شون رو بردارآماده شید دم غروب بیا سنگرفرماندهی کارت دارم.گفتم

حاجی خیره؟گفتش واسه تو کله....آره خیره نیم ساعت زودتر رفتم سنگر فرماندهی آتیش دشمن کم شده بود.حاجی

بیسیم دستش بود وداشت صحبت می کرد وبا دست بهم گفت بشین.وقتی......ادامه دارد



برچسب‌ها: اسدالله ایل بیگی, کربلای چهار, والفجرهشت, شهدای غواص, طلاییه
+ نوشته شـــده در جمعه بیست و نهم آبان ۱۳۹۴ساعــت18:48 تــوسط جانباز اسدالله ایل بیگی | نظر بدهید

جانباز اسدالله ایل بیگی
۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۹:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ناگفته های عملیات والفجر8 و کربلای 4

فاخلع نعلیک ،انک بالواد المقدس طوی خاطرات دوران دفاع مقدس
قضاوت با شما


نظرات،خوانندگان مطلب،خداحافظ چفیه من.و ماورایی ها،حال قضاوت با

شما



جمعه ۸ آبان۱۳۹۴ ساعت: 10:45 توسط:شقایق

اون زمان انقدر مردم ما

بدبخت و بیچاره بودند که به طمع یه مقدار پول یا شست و شوی مغزی که

می شدند می رفتند جبهه چرا خودتون و فرشته های اسمونی می دونید

من کاری ندارم اما امثال شما و بچه هاتون حق ما رو خوردن هرجا رفتم

واسه کار اولویت باخانواده شما بود برای کنکور بچه های شما سهمیه دارن

برای کار بچه های شما مگه چکار کردید نه درس خوندید نه چیزی به جای

خدمت سربازیتون چند ماه رفتین جبهه فک کردین بچه بازیه با این داستان

سرایی ها می خواهید خودتون و معصوم جلوه بدید متاسفم بخاطر

کسانی که حرفاتون و باور میکنن امام زمان با سید حرف میزد امام حسی

ن 34464پتو روت انداخت خنده داره جمعش کن بابا وب سایت ایمیل

ماورائی ها...رمز و راز مردان آبی(غواصان گمنام)مرغابی های امام زمان


جمعه ۸ آبان۱۳۹۴ ساعت: 10:51 توسط:دختر پارسی
همیشه از خودم میپرسم چرا حقوق شماها باید انقدر زیاد باشه امیدوارم حقمون و از شماها بگیرن
وب سایت ایمیل
سلام،چفیه من


چهارشنبه ۲۱ مرداد۱۳۹۴ ساعت: 12:7 توسط:حمید

سلام حاجی التماس دعا،حاجی جان اگر قرار باشه همه ی خوبهای عالم

تو یه زمان خاص شهید بشن که دنیا پر میشه از آدمای بدی مثل

من،اونوقت کسی نمی مونه که وسیله ی خدا بشه برای زنده نگه داشتن

دین اسلام پس همه چیز در حکمت خدا خلاصه میشه.حضرت علی(ع) با

اون همه عظمتی که داشتند و لایق ترین افراد برای شهادت بودند تو

اونهمه جنگی که حضور داشتند شهید نشدند امّا بعد از سالها انتظار تو

محراب نماز شهید شدند.شهادت بالاترین درجه ای است که انسان می

تونه بهش دست پیدا کنه امّا زنده نگه داشتن اسلام هم کمتر از شهادت

نیست.خدا انشاءالله توفیق شهادت به همه ی ما عنایت بفرمایند.و من الله

التوفیق
چهارشنبه ۱۵ مهر۱۳۹۴ ساعت: 17:24 توسط:بنده خدا
چشم حاجی

حاجی برا ما جوانا خیلی دعاکنید

همانطور که گفتین لغزشگاههای فراوونی برای ما وجود داره

گاهی تمام گناه ها عمدی نیستن

وقتی برمیگردیو ی بار دیگه به رفتارت نگاه میکنی می بینی ک ناخواسته رفتاری ازت سر زده که گناهه

پاسخ:
خداوند همه ما را رحمت کند.
وب سایت ایمیل
دعا به وقت گرفتاری
سه شنبه ۷ مهر۱۳۹۴ ساعت: 14:52 توسط:فتانه
سلام درود بر شما
شما خیلی زحمت کشیدید واسه آسایش ما
واقعا ازتون ممنونم و دستتونو میبوسم

پاسخ:
سلام،ازاظهار لطفتون سپاسگذارم.
وب سایت ایمیل
ماورائی ها...رمز و راز مردان آبی(غواصان گمنام)مرغابی های امام زمان
چهارشنبه ۷ مرداد۱۳۹۴ ساعت: 9:32 توسط:محب
خدا شما را برای ما و امت اسلامی حفظ کند
وب سایت ایمیل
آ،سید جلیل(میری ورکی) سر جدت من وهم تفحص کن....


پنجشنبه ۲۵ تیر۱۳۹۴ ساعت: 2:59 توسط:روح اله
شهدای غواص در قیامت با ابوالفضل العباش محشور خواهند شد. کاش ما هم ریزه خور سفره شهدا باشیم
وب سایت ایمیل
رمضان در جبهه....الجیش الخمینی


پنجشنبه ۲۵ تیر۱۳۹۴ ساعت: 2:57 توسط:روح اله
سلام خدا بر شهدا. کاش زمان جنگ سنم اونقدری بود که الان در قافله شهدا باشم
وب سایت ایمیل
جای شهید ......خالی


سه شنبه ۱۶ تیر۱۳۹۴ ساعت: 0:37 توسط:مریم
سلام آقای ایل بیگی. شما ها نور این سرزمین هستید. شماها شرف و آبروی این مملکت هستید. نفس این خاک با نفس شماها برگشته...مگه میشه فراموش کرد مگه میشه قدر شماهارا ندانست . ما شرمنده شماییم . ببخش بخاطر همه کوتاهی هایی که در حق شما شده.ببخش که قدر نشناسیم.نادیده بگیر نادانی جمع کوچکی از مردم سرزمینت را....ببخش بی معرفتی ها را...ببخش....کاش میشد به طرزی که شایسته اش هستید قدردانتان بودیم....افسوس دستان ما کوچک است و بضاعتمان اندک و قدر و مقام شما بلند....دستان کوچک ما توان جبران لطف های بزرگ شما را ندارد.....مارا ببخشید...

پاسخ:
با سلام واحترام،من دست تک تک مردم سرزمینم را می بوسم، دراین شبهای قدر دعا کنید من جامونده از غافله همرزمان شهید غواص بهشون ملحق بشم،خداوند آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.انشاءا...
وب سایت ایمیل
پسرم،من بی عرضه نیستم.......
ساعت: 11:49 توسط:اویسی
سلام.خدمت سرور خودم عرض کنم ما بچه های قم ارادت خاصی به آقا جواد دل آذر داریم،به همین خاطر مخلص شما عزیز جانباز هم هستیم،خاطرتونو خوندم خیلی،خیلی زیبا بود .درود برشما
وب سایت ایمیل
به من نگو حاجی ،منو آقا جواد صدا کن
+ نوشته شـــده در جمعه هشتم آبان ۱۳۹۴ساعــت11:9 تــوسط جانباز اسدالله ایل بیگی | نظر بدهید

جانباز اسدالله ایل بیگی
۰۸ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ناگفته های عملیات والفجر8 و کربلای 4

                               ( فاخلع نعلیک ،انک بالواد المقدس طوی)

    سلام،چفیه من

چند روز قبل وقتی چشمم به چفیه زمان جنگم افتاد ،گویی دلتنگی هام تازه شد بعدیه گریه سیر با او ن حرف زدم.سلام

چفیه من،حالت چطوره ؟دیگه حالی از من نمیپرسی رفیق چندین ساله من،انگاری همدیگرو فراموش کردیم.وقتی تو

گرمای پنجاه درجه اهواز سر وصورتم می سوخت کی بدردم میخورد؟جنابعالی.وقتی ترکش گلوی حاج دایی رو درید کی

کمک کرد جلو خون ریزیش رو بگیرم؟ جنابعالی،چفیه جان وقتی سید اکبر با ترکش رو کتفش پرید تو سنگر تو باهام بودی تا

جلو خونریزیش روبگیرم ولی دیگه دیر شده بود وسید اکبر آسمونی شد.چفیه جان مجید رو که دیگه باید یادت باشه.آقا

مجید رو میگم،ترکش نیمی از سرمبارکش رو برد،و تو یار تنهای من باعث شدی همسنگرام جنازش رو نبینن.برا اینکه سر

وصورت آقا مجید رو پوشوندی،ازت گله دارم ،گله که نه چفیه جون انگاری قراره فقط تو جبهه یا منطقه جنگی به مابیای،تو

پشت جبهه....ادامه دارد

    
   

     

جانباز اسدالله ایل بیگی
۰۵ آبان ۹۴ ، ۱۹:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر