خاطرات دفاع مقدس

ناگفته های عملیات های والفجر8 و کربلای 4

خاطرات دفاع مقدس

ناگفته های عملیات های والفجر8 و کربلای 4

قابل توجه خوانندگان و بازدید کنندگان محترم،تمامی خاطرات عنوان شده واقعی است.وازسرگذشت حضور این جانب در 8سال دوران دفاع مقدس می باشد.التماس دعا
جانبــــــاز اسدا.. ایل بیـــگی

پندار ما این است که ما مانده ایم وشهدا رفته اند ، اما حقیقت این است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند...... (شهید آوینی)

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

سلام چفیه من

سه شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۴۵ ب.ظ

ناگفته های عملیات والفجر8 و کربلای 4

                               ( فاخلع نعلیک ،انک بالواد المقدس طوی)

    سلام،چفیه من

چند روز قبل وقتی چشمم به چفیه زمان جنگم افتاد ،گویی دلتنگی هام تازه شد بعدیه گریه سیر با او ن حرف زدم.سلام

چفیه من،حالت چطوره ؟دیگه حالی از من نمیپرسی رفیق چندین ساله من،انگاری همدیگرو فراموش کردیم.وقتی تو

گرمای پنجاه درجه اهواز سر وصورتم می سوخت کی بدردم میخورد؟جنابعالی.وقتی ترکش گلوی حاج دایی رو درید کی

کمک کرد جلو خون ریزیش رو بگیرم؟ جنابعالی،چفیه جان وقتی سید اکبر با ترکش رو کتفش پرید تو سنگر تو باهام بودی تا

جلو خونریزیش روبگیرم ولی دیگه دیر شده بود وسید اکبر آسمونی شد.چفیه جان مجید رو که دیگه باید یادت باشه.آقا

مجید رو میگم،ترکش نیمی از سرمبارکش رو برد،و تو یار تنهای من باعث شدی همسنگرام جنازش رو نبینن.برا اینکه سر

وصورت آقا مجید رو پوشوندی،ازت گله دارم ،گله که نه چفیه جون انگاری قراره فقط تو جبهه یا منطقه جنگی به مابیای،تو

پشت جبهه....ادامه دارد

    
   

     

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی