افسوس، و صد افسوس
افسوس.افسوس از اینکه چقدر زود دیر میشه.این چند روزی که تو منطقه عملیاتی
جنوب بودم چقدر زود گذشت. افسوس که بازم نتونستم تو روایتام چیزی که بیست
وهشت سال تو دلم مونده و سنگینی میکنه رو واسه زائرای مشهد شهیدان بگم
وحق مطلب و ادا کنم، هر چند که به شهدا گفتم وتعریف کردم.آخرسر هم بهشون
گفتم شهدا شرمنده تونم ، افسوس،افسوس از اینکه معادن طلا ها مونو داریم از
خودمون دورشون می کنیم تعجب نکنید.منظورم از معادن طلا جوو نای مملکتمون
هستن، که توفیق اینو داشتم که با چند تاشون تو اتوبوس همسفربشم،با هر
حرکتی بز رگتر ها وپا به سن گذاشته هامون ازشون ایراد می گرفتن ودائما سر شون
داد می زدن ویا زیر لب از عملکردشون ایراد میگرفتن وغر غر می کردن، هر چی به بزر
گترها غیر مستقیم می گفتم شما دارید با این اعمال از ارز شها ی دفاع مقدس
دورشون می کنید.والله ما هم که جو و ن بودیم تو هر اعزام ،تو اتوبوس،یا قطار
شیطنتمون از اینا بیشتر بود .خاصیت نوجوون وجوون همینه ،مگه به خرجشون می
رفت و اصرار در اصرار که مرغ یه پا داره،تازه از مسئولین کاروان وخود من هم ایراد می
گرفتن که چرا اینارو میارید تو منطقه.می گفتن این جا جای اینا نیست،گفتم والله،بخدا
ما و امثال ما هم تو همینجا آدم شدیم.فقط کافیه یه کم بهشون فرصت بدیم
وباورشون کنیم.خاصیت اینجا انسان سازیست،به قول اون بابا اگه غیر این ب
ود،بایستی خداوند یه سری فرشته رو از آسمون می نداخت پایین تا بیان اینجا و
تکلیف جنگ رو یه سره کنن .البته از حق نگذریم ،میانسالانی هم بودن که با من هم
عقیده شدن ومی گفتن بهشون فرصت و مسئولیت بدیم ،اینطوری حواسشون به
خودشون جمع تر می شه تو هر فرصت می رفتم تو جمع جوونا تا یه جوری از دلشون
در بیارم،بهشون گفتم بچه ها قدر اینجا رو بدونین اگه برگردین یه چیزی رو اینجا جا
میذارین، اونم دلتونه. شما با پای خودتون نیومدین والله شهدا دعوتتون
کردن.افسوس،افسوس از اینکه این همه عکس شهدارو می بینیم ولی برعکسشون
عمل می کنیم.افسوس و هزار افسوس که نمی تونم بیشتر از این مطالبمو باز شون
کنم.آخه نا گفته ها تو دلم خیلی،خیلی زیاده و سنگینی میکنه،آخرین حرفامو به
شهدا زدم و خاصتم تا دست منو هم بگیرن.و اینکه کمی و کوچیکی منو به بز رگی
خودشون ببخشند.شما هم دعا م کنید....بخدا دوست داشتم فریاذ بزنم ،داد بزنم و
بگم ......آی شهدا بخدا شرمنده ام،اونم چه شرمنده ایی.دست آخر اینکه،درد هجری
کشیده ام که مپرس،سوز هجری چشیده ام که ......