خرید از فروشگاه عراقیها
جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۰۹ ب.ظ
صبح روز تصرف کارخانه نمک تو عملیات والفجر8 ساعت ده و نیم ، یازده بودکه رفتم تویه سوپر مارکت چیزی شبیه فروشگاه شهروند خودمون تو یه قسمت دوچرخه های نمره28 چشمک میزد رفتمو یکیشو برداشتم،یه جعبه هم گذاشتم تو ترکش وشروع کردم به برداشتن مایحتاج ابمیوه،کمپوت،ادامس،کیک و......بعدش هم راه افتادم سمت سنگرهای خودی در هر سنگر که میرسیدم به شوخی میگفتم چند سرعائله اید.وبه تعدادشون کمپوت و...میدادم تاحاجی منو دیدگفت پولش دادی گفتم نه حاجی(مهدی ناصری فرمانده گردان ولیعصر ساوه) .پول عراقی نداشتم قرار شد بزنه پای حساب . گفتم فرماندمون میاد حساب می کنه .گفت ای مارمولک بعدشم با هم کلی خندیدیم.

۹۲/۱۰/۱۳