امان ازدست حاج اکبر و پوتین های آقامجید
جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۲، ۰۴:۰۸ ب.ظ
یادش بخیر یکی دو هفته قبل از عملیات والفجر 8 با گردان
ولی عصر ساوه ، منطقه ای بودیم بنام دهکده ، نمی دونم کجا بودیم فقط فهمیدم، نزدیکای دزفول بود شایدم اشتباه می کنم،خلاصه...شب فرماندهامون ریختن تو
چادرا و با شلیک تیرهای هوایی قصدسنجیدن میزان آمادگی مارو داشتن بعضی ها
بدون پوتین و بعضی ها بدون اسلحه به صف که شدیم ، دستورحرکت وانجام مانور
پیاده روی صادر شد،شهید مجید کفاش زاده(هم رزمم) از اونایی بود که پوتیناشو پیدا نمی
کرد به حاج احمدجمالی(فرمانده گروهان) گفت:کجا بیام من که پوتین ندارم،به اجبار راه
افتادیم آقا مجید هم زیر لب غرولند می کرد ومی گفت برا کسی که پوتینامو
برداشته دارم،بعدطی مسافتی دیدم حاج اکبر حسنی (هم رزمم) که حدود 50سال داشت نفس زنان
اومد به ما رسید ، گفتم حاجی کجا بودی کو پوتینات گفت صداشو درنیار پوتینای
آقامجیدو اشتباه پوشیدم روم نشد بهش بگم بردم گذاشتم تو چادرتون.گفتم حاجی
جون بیا پوتین های منو بپوش گفت نه ، آخه آقامجید پوتین نداره دم دمای صبح که
گروهانمون از پیاده روی بر می گشت دیدم آقا مجید و حاج اکبر دست درگردن هم
بدون پوتین دارن میان پاهاشونم پر خونه گفتم آقا مجید چه خبر از پوتینات
درحالی که کله حاج اکبر بوس می کرد گفت حاجی برده گذاشته تو چادرمون تا
خاکی نشن ، بعدشم با هم خندیدن ، راستی تو والفجر8 هردوشون شهید شدن شادی
روحشون صلوات...
۹۲/۱۰/۱۳